سلام به دوستان پارسی بلاگ
ببخشید که من مدتی نتوانستم در خدمت شما عزیزان باشم . علت این تآخیر ورود دختر قشنگم ندا به زندگیم و الان دیگه سه ساله شده .
طعم مادر بودن را پس 15 سال چشیدم و چه سختیها که در این دوران کشیدم... چه کنایه ها که شنیدم و چه اشکها درخلوت بی مادری ام ریختم... از دعای مادرم و دیگر دوستان و نزدیکان این دوری و انتظار به سرآمد و در مهرماه 92 صاحب دختری به نام ندا شدم. زندگی ام رنگ گرفت و از رنگهایش رنگین کمان زندگی ام نورافشانی کرد.
دوستت دارم دخترم ....
ممنون که مرا از تنهایی و خلوت غمدیده ام بیرون کشاندی...
ممنون که با گریه هایت مرا از خواب شبانه بیرون کشاندی و در هنگام اذان صبح به نماز واداشتی.
ممنون که با خنده هایت مهربانی را از خالقت خدای یکتا به من هدیه دادی و هر روز شاکر خداوند هستم.
ممنون آوای کودکانه ات مامان صدایم کردی و با بغض درونم اشک شوق از نگاهم بیرون راندی...
ممنون که هر بار که خسته میشوم و یا غذایت را آماده میکنم با صدای شیرین کودکانه میگویی دوست دارم مامانی و وقتی غذایت رامیخوری میگویی دست درد نکنه مامانی...
ممنون که با ورودت به زندگی من نا امیدی را بیرون راندی و نور امید را در دلم جای دادی...
ممنون که با آمدنت نور معنویت را در خانه مان گسترانیدی و غیرممکن را ممکن ساختی.
دختر عزیزم ندای من تو هدیه خدایی و شایسته است که تو را فاطمه گونه تربیت کنم تا بخش کوچکی از لطف خداوند را پاسخ بدهم.